خلاصه سخنرانی حجت الاسلام وحید زینی
در هیئت دانش آموزی ودیعة الحسین(ع)
در تاریخ 9 خردادماه 1403
نویسنده: توسط علیرضا مختاریانی
انسان دو بعد دارد، یک روح انسان و یک جسم انسان یا به عبارتی یک روان و یک جان . که از این بین همان روان یا روح است که حقیقت انسان است.از نیازهای اصلی انسان داشتن امنیت و آرامش روحی روانی است که طبق آیه ۸۲ سوره انعام :الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَٰئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ، هر کس که ایمان آورد و ایمانش را با ستم نپوشاند ، اوست که ایمنی دارد و هدایت شده است. یعنی برای فراهم شدن این امنیت و آرامش ما به ایمان احتیاج داریم. طبق حدیث های موجود ، برای داشتن ایمان ما به سه شأن کنار هم نیاز داریم و اگر اینها را نداشته باشیم مومن محسوب نمیشویم. یعنی اگر ما در خانواده ای ایمانی یا در جمعی مومن باشیم لزوما به این معنا نیست که ما هم مومن هستیم و باید که این سه شأن را داشته باشیم.اولین از این سه، همانند همه مسائل روحی انسان عقد بالقلب است. عقد به معنای پیوند و گره خوردن است. یعنی گره خوردن ایمان به قلب انسان . یعنی اولین مرحله از ایمان پیدا کردن پیوند قلبی با ایمان است. یعنی اگر کسی در ایمانش ایراد باشد در اولین مرحله میتوان گفت که او واقعا باور قلبی پیدا نکرده است.وقتی اولین مرحله یعنی پیوند قلبی ایجاد شد، مرحله دوم به صورت خود به خود پیدا میشود که عمل است. یعنی انسانی که باور قلبی پیدا میکند به ایمان به صورت خود به خود شروع به عمل کردن میکند. برای مثال پدری میگوید من پسرم را دوست دارم. اگر راست بگوید و این علاقه واقعا قلبی و درست باشد اگر اتفاقی برای بچه اش بیافتد سریع واکنشی نشان میدهد و برای او کاری میکند. ایمان هم همین است، یعنی این ایمان و عمل با هم است و اصلا طبق حدیثی از امیرالمومنین (ع) :الإیمانُ و العَملُ أخَوَانِ تَوْأَمانِ و رَفیقانِ لا یَفْتَرِقانِ یعنی که ایمان و عمل دو برادر همزادند و دو دوست جدا نشدنی یعنی ایمان بدون عمل اصلا ممکن نیست سومین مرحله ایمان اقرار بالزبان است، یعنی همانجا که باید به ایمان خودش اقرار کند. یعنی اگر جایی نیاز به امر به معروف بود، نیاز به مقابله حتی زبانی با ظلم بود انجام بدهد و از این کار اجتناب نورزد.پس سه شأن ایمان شد این سه تا، عقد بالقلب و عمل و اقرار بالزبان . اگر یک نفر یکی از اینها را نداشته باشد در ایمانش اشکال هست ، اگر پیوند قلبی نباشد و عمل و اقرار زبانی باشد ، این وقت او منافق محسوب میشود. اگر مثلا پیوند قلبی باشد و آن دو تا نه، این آدم ضعیف ایمان محسوب میشود نه بی ایمان
و انشالله که همه مان بتوانیم به ایمان حقیقی دست پیدا کنیم.
بسم رب القلم
قلم وسیله ای ست برای تعلیم، برای ثبت و ابراز
علم که از رکود خارج بشود خودش را در قلم نمایان میکند
و ما اگر میخواهیم از حالت رکود، سستی و رخوت خارج شویم؛
اگر که میخواهیم علم مان از دغدغه های روزمره فراتر برود و به گستردگی یک عالَم باشد،
باید دست به قلم شویم
باید بخواهیم، بخوانیم و بنگاریم
ما به وسیله قلم میتوانیم اثر بگذاریم و اساسا اثرگذاری رسالت ماست...
ان شاالله با قلمت بتونی سرباز آقا روح الله باشی برادر...
خداقوت